جدول جو
جدول جو

معنی خواجه فلک - جستجوی لغت در جدول جو

خواجه فلک
(خوا / خا جَ / جِ یِ فَ لَ)
کنایه از آفتاب است، کنایه از مشتری. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا جَ / جِ وَ)
دهی است از بخش دهذرشهرستان اهواز، این دهکده کوهستانی و معتدل است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان گیوه چینی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ کَ)
دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان شاهی. این دهکده در دامنۀ کوه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 200 تن سکنه. آب آن ازرود خانه بابل و چشمۀ امیرکلا و محصول آن برنج و نیشکر و ابریشم و غلات و کتان و صیفی است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و نخ و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ عَ)
دهی است از دهستان پیران بخش حومه شهرستان مهاباد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و سالم. آب آن از رود خانه بادین آوا و محصول آن غلات و توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ بَ)
دهی است از دهستان سنگان بخش رشتخوار شهرستان تربت حیدریه. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با هوای معتدل و سالم و 165 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و بادام و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ لَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 536 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. در سه محل بفاصله 2هزار گز بنام خواجه لر بالا و پائین و وسط مشهور است. سکنۀ خواجه لر پایین 181 تن و وسط 231 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا